گروه گردشگری سفرهای ناز

بایگانی نوشته‌ها


سفرنامه تبّت: از تهران تا چومولونگما* (قسمت یازدهم)

سفرنامه تبّت: از تهران تا چومولونگما* (قسمت یازدهم)

امروز چشمانم را در هتل زیبای شیگاتسه باز می‌کنم. شهری که نفس‌هایش با  اورست گره خورده و در ارتفاعی نزدیک به آسمان، زندگی می‌کند. هوای خنک صبحگاهی با رطوبت بارانِ نم‌نم درآمیخته و صورتم را نوازش می‌دهد. قطره‌های باران روی شیشه، مثل مرواریدهای رقصان می‌لغزند و کوه‌های دوردست را در پرده‌ای ابریشمی از مه پنهان می‌کنند. انگار طبیعت خودش دارد تابلویی زنده می‌کشد و من اوّلین بیننده‌اش هستم.  

سفرنامه تبّت: از تهران تا چومولونگما* (قسمت دهم)

سفرنامه تبّت: از تهران تا چومولونگما* (قسمت دهم)

پس از تجربه‌های به‌یادماندنی در دریاچه یامدروک، یخچال کارولا و دریاچه مانلا، به شهر تاریخی گیانتسه رسیدیم. شهری که گویی در میان دشتی وسیع،  زیر سایه قلعه مستحکم دزونگ قد برافراشته است. گیانتسه با ارتفاعی نزدیک به  ۴۰۰۰ متر، سوّمین شهر بزرگ تبّت محسوب می‌شود و صومعه پالچو با چرخ‌های  دعای رنگارنگش، از دور خودنمایی می‌کرد. در یکی از رستوران‌های حلال شهر  توقف کردیم و با چشیدن طعم توکپا (نودل تبّتی) و چای کره‌ای گرم، خستگی راه  را از تن به در کردیم. هوا رو به خنکی می‌رفت که دوباره به جاده افسانه‌ای  G318 پیوستیم. مسیر از اینجا به بعد، با دشت‌های گسترده‌ای که گاه به گاه  با دیرهای تبّتی و روستاهای سنتی پوشیده می‌شد، حال و هوایی متفاوت داشت.

سفرنامه تبّت: از تهران تا چومولونگما* (قسمت نهم)

سفرنامه تبّت: از تهران تا چومولونگما* (قسمت نهم)

پشت سر گذاشتنِ دریاچه‌ی یامدروک سخت است، امّا جاده مرا به سوی افق‌های تازه می‌کشاند. کم‌کم، ارتفاع جاده بیشتر می‌شود و هوای رقیق‌تر، نفس‌ها را کوتاه‌تر می‌کند. کوه‌هایی که تا دیروز در دوردست بودند، حالا آن‌قدر نزدیک‌اند که گویی می‌توانم صخره‌هایشان را لمس کنم. اینجا، زمین به آسمان نزدیک‌تر است و من، در میانهٔ این دو، احساس می‌کنم گم‌شده‌ای میانِ  ابدیت‌ها هستم.  

سفرنامه تبّت: از تهران تا چومولونگما* (قسمت هشتم)

سفرنامه تبّت: از تهران تا چومولونگما* (قسمت هشتم)

خداحافظی با لهاسا... این شهری که چند روزی میزبانم بود، با آن هوای پاک و آسمان آبی‌اش، حالا دیگر وقتِ وداع است. نشسته‌ام روی صندلیِ چوبیِ یک چایخانه‌ی سنّتی و آخرین جرعه‌های چایِ شیرینِ تبّتی را مزه می‌کنم و به رفت‌وآمدِ مردم نگاه می‌کنم. زندگی اینجا جریان دارد، آرام و بی‌وقفه، گویی هیچ‌ کس نمی‌داند دلم برای این خیابان‌های پر از جنب‌وجوش چقدر تنگ خواهد شد.  

سفرنامه تبّت: از تهران تا چومولونگما* (قسمت هفتم)

سفرنامه تبّت: از تهران تا چومولونگما* (قسمت هفتم)

صبح زود با طلوع آفتاب به دیدار معبد جوخانگ رفتم، قدیمی‌ترین و مقدس‌ترین معبد لهاسا که زائران تبتی با چرخ‌های دعا در دست، دور آن طواف می‌کردند. فضای پر از عطر چراغ‌های کره‌ای و صدای زمزمه مانتراها مرا به دنیایی دیگر  برد. پس از چند ساعت گشت‌وگذار در اطراف معبد، تصمیم گرفتم برای صرف ناهار یک رستوران با غذای حلال پیدا کنم. آرم حلال بر بسیاری از رستوران‌ها در شهر لهاسا دیده می‌شود. رستوران کوچکی در قلب لهاسا که متعلق به یکی از مسلمانان این شهر بود نظرم را جلب کرد.

سفرنامه تبّت: از تهران تا چومولونگما* (قسمت ششم)

سفرنامه تبّت: از تهران تا چومولونگما* (قسمت ششم)

امروز صبح با قلبی لبریز از اشتیاق از هتل خارج شدم. پس از بازدیدهای به یاد ماندنی از کاخ پوتالا، صومعه دری پونگ و معبد سرا، امروز نوبت به زیارت  مقدس‌ترین معبد تبت، معبد برخار رسیده بود. خیابان‌های اطراف معبد حال و هوایی منحصر به فرد داشتند، آمیخته‌ای از تقدّس و زندگی روزمره تبّتی‌ها.

سفرنامه تبّت: از تهران تا چومولونگما* (قسمت پنجم)

سفرنامه تبّت: از تهران تا چومولونگما* (قسمت پنجم)

صبح زود از هتل خود در مرکز لهاسا بیرون می‌آیم. هوا هنوز خنک است و بوی عود و کندر از فروشگاه‌های کوچک اطراف به مشام می‌رسد. خیابان‌های باریک و سنگفرش شده شهر پر از زائرانی است که با چرخ‌های دعا در دست به سوی معابد مختلف در حرکتند. من هم مسیر خود را به سوی غرب لهاسا، به سمت کوهستان گوپیل آغاز می‌کنم. از جلوی کاخ پوتالا می‌گذرم که در نور طلوع خورشید مانند قصری رویایی می‌درخشد. رهگذران تبتی با لباس‌های سنتی رنگارنگ، صحنه‌هایی زنده خلق می‌کنند. پس از عبور از بازار بارخور، جاده کمکم شیب می‌گیرد و ساختمان‌های شهری جای خود را به دامنه‌های سرسبز و تپه‌های پراکنده می‌دهند.

سفرنامه تبّت: از تهران تا چومولونگما* (قسمت چهارم)

سفرنامه تبّت: از تهران تا چومولونگما* (قسمت چهارم)

امروز روز موعود بود؛ روزی که قرار بود از قصر پوتالا، این نماد باشکوه بودیسم تبّتی و یکی از شگفت‌انگیزترین بناهای تاریخی جهان دیدن کنم. پس از صرف یک صبحانه سبک در هتل، به همراه لیدر محلی‌ام، تنزینگ، به سمت این قصر  افسانه‌ای حرکت کردیم. هوای لاسا کمی سرد بود، اما آفتاب درخشانِ صبحگاهی حال وهوای خاصی به شهر داده بود.  

سفرنامه تبّت: از تهران تا چومولونگما* (قسمت سوم)

سفرنامه تبّت: از تهران تا چومولونگما* (قسمت سوم)

درب قطار به آرامی بازشد و نسیم خنکی که با نم‌نم باران عجین شده بود، صورتم را نوازش داد. هوای لهاسا، پایتخت تاریخی تبت، حتی در فصل گرمایش هم طراوت کوهستان را در خود دارد. بارانِ سبک، خیابان‌ها را شسته بود و انعکاس نور در کوچه‌پس‌کوچه‌های شهر، جلوۀ دیگری به لهاسا بخشیده بود.

سفرنامه تبّت: از تهران تا چومولونگما* (قسمت دوم)

سفرنامه تبّت: از تهران تا چومولونگما* (قسمت دوم)

قطار از شهر چنگدو به سمت شهر شنینگ در شمال چین حرکت می‌کرد. در شهر شنینگ باید قطار را عوض کرده و با قطار معروف تبت به سمت شهر لهاسا حرکت می‌کردم. راه آهن چینگهای - تبت اوّلین راه آهن به تبت است که تبت را با سرزمین اصلی چین پیوند می‌دهد و به تاریخ تبت بدون ریل پایان می‌دهد.

درباره‌ی سفرهای ناز...
بیش از 20 سال است که سفرهایی با عنوان "سفرهای گروهی جاده ابریشم" از مبدا ایران برگزار می‌کنیم. سفرهایی به مقصد کشورهای ترکمنستان، ازبکستان و تاجیکستان، برای بازدید از شهرهای تاریخی سمرقند، بخارا و خیوه.
سفرهای خاص و منحصر به فرد دیگری مثل: سفر به تبت سرزمین ممنوعه، سفر با قطار ترنس سیبری از شرق به غرب روسیه و یا سفر ماجراجویی به هیمالیای پاکستان و بیس کمپ نانگاپاربات نیز توسط نازنیوز برگزار می‌شود. در نازنیوز تلاش داریم تا تجربیات سال‌ها سفر به مقاصد مختلف رو با شما به اشتراک بگذاریم. به شما کمک می‌کنیم ارزان‌تر، سبک‌تر و طولانی‌تر سفر کنید. ما کمک می‌کنیم که سفر بعدی شما ارزانتر، هواشمندانه‌تر، طولانی‎تر و هیجان‌انگیزتر باشد.


اطلاعات بیش‌تر
عضویت خبرنامه
عضو خبرنامه ماهانه وب‌سایت شوید و تازه‌ترین نوشته‌ها را در پست الکترونیک خود دریافت کنید.
آدرس پست الکترونیک خود را بنویسید.
کمی صبر کنید...